نقش عملکرد خانواده بر راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی

ﭼﻜﻴﺪه
این پژوهش ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﻲ نقش عملکرد خانواده بر راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی انجام شد. این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی بود. جامعه تحقیق شامل کلیه دانشآموزان دختر که در سال تحصیلی 97-1396در دبیرستانهای استان البرز شهر کرج مشغول تحصیل بودند. نمونه شامل 300 دانشآموز دبستانی پایه سوم و چهارم به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، انتخاب شدند، در این پژوهش از سنجش عملکرد خانواده بالدوین و بیشتاب (1983) و پرسشنامه راهبردهای مقابلهای اندلر و پارکر (1990) استفاده شد.
دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و اﺑﻌﺎد (ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ وﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر) ﺑﺎ راهبرد مسالهمدار ارﺗﺒﺎط ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد و بین ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و اﺑﻌﺎد (ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ وﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر) ﺑﺎ راهبرد هیجانمدار و راهبرد اجتنابی ارﺗﺒﺎط منفی و ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد.در واقع عملکرد خانواده توان پیشبینی راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی را دارد.
کلمات کلیدی: اضطراب جدایی، راهبردهای مقابلهای، عملکرد خانواده، کودکان
مقدمه
اختلالات اضطرابی چیست و راه های درمان آن :
اختلالهای اضطرابی، از رایجترین و ناتوانکنندهترین اختلالهای روانی هستند که کودکان و نوجوانان تجربه میکنند. نرخ شیوع این اختلالها، حدود 5 درصد گزارش شده است (ریپ[1]، 2012). مطالعات جدید حاکی از آن هستند که اختلالهای اضطرابی، نتیجه تعامل پیچیدۀ عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی و خانوادگی و عوامل مربوط به کودک و خلقوخو است و بهطور چشمگیری در عملکرد زندگی روزانه، عملکرد تحصیلی، عملکرد اجتماعی، زندگی خانوادگی، اوقات فراغت و خواب فرد تداخل ایجاد میکنند (هیل، وایت، کرسول[2]، 2016)، همچنین مطالعات نشان میدهند که اختلالهای اضطرابی پدیدهای گذرا نبوده و در صورت درمان نشدن تا سنین نوجوانی و بزرگسالی ادامه خواهند یافت؛ از اینرو مشکلات بسیاری فراروی فرد قرار میگیرد (ماریکانگس، هی و بورستین[3]، 2010). شایان توجه است که از میان اختلالهای اضطرابی، اضطراب جدایی[4] رایجترین اختلال اضطرابی دوران کودکی و نوجوانی است.
طبق ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی[5]، شیوع آن در کودکان حدود 4 درصد گزارش شده است و ویژگی اصلی این اختلال، ترس و نگرانی مفرط از جدایی از منزل و افراد دلبسته است و در واقع، برای تشخیص اضطراب جدایی در کودکان، ضرورت دارد که حداقل سه نشانه در رابطه با نگرانی مفرطِ جدایی از شخص مورد دلیستگی، حداقل بهمدت چهار هفته وجود داشته باشد. این نگرانیها احتمالاً بهصورت امتناع از رفتن به مدرسه، ترس و ناراحتی هنگام جدایی از نزدیکان، شکایت مکرر از نشانگان جسمی نظیر سردرد، دلدرد در مدت جدایی از افراد مورد دلبستگی و کابوسهای مکرر با مضمون جدایی تظاهر میکند. درواقع، اضطراب موجود شدیدتر از آن چیزی است که براساس سطح رشدی فرد انتظار میرود؛ همچنین اختلال اضطراب جدایی، عامل خطری برای بروز سایر اختلالهای اضطرابی و اختلالهای عاطفی است (هرن، ان-البون و اشنایدر[6]، 2013). علاوهبراین، در دوران کودکی، تشخیص اختلال اضطراب جدایی با افزایش مشکلات، درونیسازی، برانگیختگی فیزیولوژیکی در موقعیتهای جدایی، مشکلات تحصیلی، مدرسه هراسی و مشکلاتی در عملکرد خانواده جهت مدیریت اضطراب کودک رابطه دارد (زولوگ، بالابریگ، بونیلومارتین[7]، 2011). از طرف دیگر، شواهد متعددی نشان میدهند که اختلال اضطراب جدایی، زمینهای برای بروز طیف متنوعی از اختلالهای روانی در نوجوانی و بزرگسالی فراهم میکند. برخی از این اختلالها شامل وحشتزدگی، گذر هراسی، هراس اختصاصی، هراس اجتماعی، اضطراب فراگیر، افسردگی، وسواسی-جبری و دوقطبی هستند (برند، ویلیام و کوسسوسکی[8]، 2011).
نکتۀ :
شایستۀ توجه دیگر آن است که نتایج مطالعات متعدد نشان میدهند که در اغلب موارد، اختلال اضطراب جدایی از طریق مصاحبه با کودک و والدینش تشخیص داده میشود و در مصاحبه با والدین کودکان مضطرب میتوان متوجه شد که عملکرد خانواده، عاملی پیشبینی کننده برای ابتلای کودکانشان به اختلالات اضطرابی است (ویرسینگ، روزنمن، ماهربریدج و کامپو[9]، 2012).
ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ﺷﺎﺧﺺﻫﺎي ﻣﻬﻢ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻛﻴﻔﻴﺖ زندگی
ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ﺷﺎﺧﺺﻫﺎي ﻣﻬﻢ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻛﻴﻔﻴﺖ زندگی (قمری و خوشنام، 1390) و سلامت روانی ﺧﺎﻧﻮاده و اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده، ﻣﻄﺮح اﺳﺖ (رحیمینژاد و پاکنژاد، 1393) که میﺗﻮاﻧﺪ یک عامل کلیدی در ایجاد اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮي و ﻛﺎﻫﺶ ﺧﻄﺮات ﻓﻌﻠﻲ و آﻳﻨﺪه ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ روﻳﺪادﻫﺎي ﻧﺎﮔﻮار و ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ (ﺳﻴﻠﺒﻮرن، زوبریک، دیمایو، شیفراد و گریفین[10]، 2006).
خانواده از ارکان عمده و نهادهای اصلی هر جامعه و یکی از طبیعیترین گروههایی است که میتواند نیازهای مادی، عاطفی، تکاملی و همچنین نیازهای معنوی انسانها را بر طرف نماید. این واحد اجتماعی مبدا بروز عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط و تعاملات بینفردی است. اهمیت خانواده به اندازه است که سلامت و بالندگی هر جامعه وابسته به سلامت و رشد خانوادههای آن است و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی فارغ از تاثیر خانواده پدید نیامده است (کاظمیخوبان و چابکی، 1396). خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مبدا بروز عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط و تعاملات بینفردی است.
همچنین خانواده در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسیترین مناسبات انسانی است که بر اساس ازدواج و زندگی زناشویی شکل میگیرد (روتلدج، گاردیا و بلوستین[11]، 2014). عملکرد خانواده به معنای توانایی خانواده در هماهنگی یا تطابق با تغییرات ایجاد شده در طول حیات، حل تضادها و تعارضها، همبستگی بین اعضاء و موفقیت در الگوهای انضباطی، رعایت حد و مرز بین افراد و اجرای مقررات و اصول حاکم بر این نهاد با هدف حفاظت از کل سیستم خانواده و حفظ تعادل در خانواده است (آق، زیا و عرفان[12]، 2009). تمام خانوادههای که دارای عملکرد ضعیف و نامناسب هستند، مشکلات بسیاری به ویژه در زمینه مسائل عاطفی دارند. در این خانوادهها ارتباطها نادیده گرفته شده و یا ارتباط نامناسب است، تخصیص و پاسخدهی نقش مشخص و واضح نیست،گستره واکنشهای هیجانی محدود بوده و کمیت و کیفیت این واکنشها در تناسب با بافت و محیط، غیرعادی است (پورتس، هاول و برون[13]، 2011).
در شرایط کنونی جوامع که فشارهاي اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و فشار ناشی از کار و برخوردهاي نظري و ارزشی فراوان است، خانواده باید محل امن و قابل اعتماد براي اعضاء خود باشد در غیر این صورت سلامت روانی اعضا خانواده و در نهایت سلامت روانی جامعه به خطر میافتد (پاتانیاک، پاندا و مهانتی[14]، 2009). از مهمترین راههاي کنارآمدن با فشار روانی، رفتار سازگاري یا مقاوم بودن میباشد. در خانوادههایی که ارتباط میان اعضاء و ساخت داخل خانوادهها براساس نزدیکی و صمیمیت و تفاهم بین افراد استوار است همه اعضاء نسبتاً علیه فشارهاي زندگی مقاوم و مصون هستند (یارمحمدیان و مختاری، 1394).
هر چند پژوهشهاي اندکی در زمینه نقش خانواده در شکلگیري روشهاي مقابلهاي در فرزندان صورت گرفته با این حال نتایج اغلب پژوهشهاي صورت گرفته حکایت از اهمیت این موضوع دارد. مقابله فرآيندي است كه دائماً در حال تغيير است و به طور خودكار انجام نميشود، بلكه الگوي آموخته شدهاي است براي پاسخگويي به موقعيتهاي تنشزاست. مقابله نيازمند تلاش فرد براي مواجهه با استرس است (فولكمن[15]، 2013). دو راهبرد اصلی مقابله عبارتند از: راهبردهای مقابلهای هیجانمدار، که شامل تلاشهایی جهت تنظیم پیامدهای هیجانی تنشزاست و تعادل عاطفی و هیجانی را از طریق کنترل هیجانات حاصله از موقعیت تنشزا حفظ میکنند و راهبرد مقابلهای مسألهمدار، شامل اقدامات سازنده فرد در رابطه با شرایط تنشزاست و سعی دارد تا منبع تنیدگی را حذف کرده یا تغییر دهد. مقابله متمرکز بر مشکل (مسألهمدار) میتواند معطوف به درون یا بیرون باشد (کچوئی، فتحی آشتیانی، الهیاری، 1394).
مقابله هيجانمحور بر مهار اثرات هيجاني یک موقعيت استرسزا متمرکز است. اين راهبرد ممکن است شامل رويكردهاي متفاوتي، همچون فکر نکردن به مشکل (انكار يا اجتناب) و بیان مشکل برای ديگران (جستجوی حمايت اجتماعي) باشد. اين نوع از مقابله اغلب براي كنار آمدن با موقعيتهايي بكار ميرود كه چارهای جز پذیرش آنها نیست، همچون مشكلات بهداشتی (فولكمن، 2012). براي مثال، هنگامی که افراد مشكلي را غيرقابل تغيير ميدانند، بیشتر احتمال دارد از فاصله گرفتن (سعی در فراموش کردن همه چیز) و يا فرار- اجتناب استفاده كنند (بيش از حد معمول خوابیدن) كه به آنها اجازه ميدهد از فکر کردن راجع به مشكل اجتناب كنند. اكثر پژوهشها نشان میدهند که مقابله هيجانمحور با سازگاري منفي همراه است، تا حدودی به این دلیل که انكار مشکلات يا اجتناب از فکر کردن راجع به مشکلات واقعاً ممکن است به بهزيستي رواني و جسمي آسیب برساند (ساندرسون[16]، 2012).
روش پژوهش
این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی است. در این پژوهش سازه عملکرد خانواده به عنوان متغیر پیشبین و راهبردهای مقابلهای به عنوان متغیر ملاک یا پیشبینی شونده در نظر گرفته شده است. جامعه تحقیق شامل کلیه دانشآموزان دختر که در سال تحصیلی 97-1396در دبیرستانهای استان البرز شهر کرج مشغول تحصیل بودند. نمونه شامل 300 دانشآموز دبستانی پایه سوم و چهارم به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، انتخاب شدند، در این پژوهش از سنجش عملکرد خانواده بالدوین و بیشتاب و پرسشنامه راهبردهای مقابلهای استفاده شد.
سنجش عملکرد خانواده[17]: این سنجش را اپشتاین، بالدوین و بیشتاب[18] (1983) در 60 سوال تهیه کردند و هدف آن سنجیدن عملکرد خانواده براساس مدل مک مستر[19] است. این الگو ویژگیهای ساختاری، شغلی و تعاملی خانواده شامل حل مشکل، ارتباط، نقشها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار را مشخص میکند؛ بنابراین ابزار سنجش عملکرد خانواده متناسب با این شش بعد، از شش خرده مقیاس برای سنجیدن آنها، به علاوه یک خرده مقیاس هفتم مربوط به عملکرد کلی خانواده تشکیل شده است (ثنایی، 1396). این ابزار در مجموع از 60 سوال تشکیل شده است. گویههای مربوط به هر خرده مقیاس عبارتند از: نقش ها: 40، 45، 53، 15، 23، 30، 34، 4، 10. حل مشکل: 2، 12، 24، 38، 50، 60. ارتباط: 3، 14، 18، 29، 43، 52، 59. همراهی عاطفی: 5، 9، 19، 28، 35، 39، 49، 57. آمیزش عاطفی: 13، 21، 22، 25، 33، 37، 42، 54. کنترل رفتار: 7، 17، 27، 32، 44، 47، 48، 55، 58. عملکرد کلی: 1، 6، 8، 11، 16، 20، 26، 31، 36، 41، 46، 51، 56. برای نمرهگذاری به هر سوال 1 تا 4 نمره با استفاده از این کلید داده می شود: از پاسخدهندگان خواسته میشود عقیده خود را درباره هر گویه بر روی یک مقیاس 4 درجهای لیکرتی، از کاملا موافق (نمره1) تا کاملا مخالف (نمره4) مشخص کنند. همچنین در این مقیاس گویههای 1، 4، 5، 7،8،9، 13، 14، 15، 17، 19، 21، 22، 23، 42، 44، 45، 47، 48، 51، 52، 53، 54، 58، 25، 28، 31، 33، 34، 35، 37، 39، 41 به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند (ثنایی، 1396). این آزمون پس از تهیه توسط اپشتالین، بالدوین و بیشاب در سال 1983، بر روی یک نمونه 503 نفری اجرا شد. دامنه ی ضریب آلفای زیرمجموعههای آن بین 72/0 تا 92/0 است که حاکی از همسانی درونی نسبتا خوب است. تحقیقات انجام شده در ایران نیز تایید کننده روایی و پایایی این آزمون است (ثنایی، 1396). قمری و خوشنام (1390) ضرایب آلفای خرده مقیاسهای حل مشکل 61/0، ارتباط 38/0، نقش 72/0، همراهی عاطفی 64/0، آمیزش عاطفی 65/0، کنترل رفتار 61/0 و عملکرد کلی 81/0 و همچنین برای کل مقیاس 92/0 به دست آوردهاند. در پژوهش حاضر ضرایب آلفای خرده مقیاسهای حل مشکل 76/0، ارتباط 77/0، نقشها 75/0، واکنش عاطفی 7/0، مشارکت عاطفی 73/0، کنترل رفتار 7/0 و عملکرد کلی 73/0 و همچنین برای کل مقیاس 91/0 به دست آمد.
پرسشنامه شیوه های مقابله با شرایط پر استرس[20]: فرم کوتاه پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس توسط کالزبیک، ریجکن، هنگوون و دکر[21] (2003) و بر اساس پرسشنامه اصلی مقابله با شرایط پراسترس (اندلر و پارکر[22]، 1990) ساخته شده است. تفاوت فرم کوتاه با پرسشنامه اصلی در تعداد عبارات آن است .پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس دارای 48 عبارت است، در حالیکه فرم کوتاه آن از 21 عبارت تشکیل شده است. این مقیاس سه سبک مقابله اصلی، یعنی مقابله مسئلهمدار، که به معنای کنترل هیجانات و برنامه ریزی برای حل گام به گام مسئله است (7عبارت)، مقابله هیجانمدار، که در آن به جای تمرکز بر خود مسئله بر هیجانات ناشی از آن تمرکز کرده و به جای حل مشکل برای کاهش دادن هیجانات منفی تلاش میکند (7 عبارت) و سبک مقابلهاجتنابی که در فرد از رو برو شدن با مشکل اجتناب میکند (7 عبارت) را مورد ارزیابی قرار میدهد. زیر مقیاس مقابله اجتنابی خود به دو بعد سرگرمی اجتماعی (3عبارت) و توجه گردانی (4 عبارت) تقسیم میشود. پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس یک ابزار خودگزارشی است و آزمودنی ها باید در یک طیف لیکرت 5 درجهای (از هرگز=1 تا بسیار زیاد=5) مشخص کنند که تا چه حد از هر یک از راهبردهای ارائه شده استفاده میکنند. بویسان[23] (2012) ضریب آلفای زیر مقیاسها را بدین شرح اعلام کرده است: مقابله مسئلهمدار 77/0 و مقابله اجتنابی 74/0 و همچنین پایایی حاصل از روش بازآزمایی در فاصله دو هفته بدینشرح اعلام کردند: مقابله مسئلهمدار 79/0، مقابله هیجانمدار 75/0 و مقابله اجتنابی 66/0 گزارش کردند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی کالزبیک و همکاران (2003) ساختار سه عاملی فرم کوتاه پرسشنامه با شرایط پراسترس را تایید کرد، که این امر حاکی از اعتبار این سازه آزمون است. همچنین نتایج پژوهش بویسان حاکی از رابطه مثبت و معنادار عاطفه مثبت با زیر مقیاس مقابله مسئلهمدار و رابطه مثبت معنادار عاطفه منفی با زیر مقیاس مقابله هیجانمدار است، که این مطلب نشاندهنده روایی همزمان فرم کوتاه پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس است.
یافتههای پژوهش
فرضیه اصلی: بین عملکرد خانواده بر راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی رابطه معنادار وجود دارد.
جدول1: شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیر | میانگین | انحراف معیار | چولگی | کشیدگی |
عملکرد خانواده | 48/190 | 83/26 | 343/0- | 98/2 |
راهبردهای مقابلهای | 02/58 | 90/16 | 047/0 | 018/0 |
بررسی فرض نرمال بودن متغیرها
جدول 2: آزمون کلموگرف اسمیرنوف برای بررسی فرض نرمال بودن متغیرها
متغیر | آماره z | معنی داری | فرض نرمال |
عملکرد خانواده | 134/1 | 114/0 | برقرار است |
راهبردهای مقابلهای | 33/1 | 057/0 | برقرار است |
نتایج آزمون نرمال بودن متغیرها بر اساس آزمون کلموگرف اسمیرنوف نشان میدهد که معنیداری اکثر متغیرهای تحقیق از سطح معنیداری 05/0=α بالاتر است، لذا در اين سطح فرضیعنی نرمال بودن دادهها رد نمیشود، بنابراین میتوان گفت که اکثر متغیر های تحقیق دارای توزیع نرمال است پس جهت آزمون فرضیهها از آزمونهای پارامتریک استفاده شده است.
جدول 3: ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
شماره | متغیر | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 |
1 | عملکرد کلی خانواده | 1 | |||||
2 | حل مشکل | **56/0- | 1 | ||||
3 | کنترل رفتار | **26/0- | **37/0 | 1 | |||
4 | راهبرد هیجانمدار | **27/0- | **52/0 | **30/0 | 1 | ||
5 | راهبرد اجتنابی | **54/0- | **78/0 | **45/0 | **29/0 | 1 | |
6 | راهبرد مسالهمدار | **53/0 | 09/0 | **18/0 | **22/0 | 03/0- | 1 |
**p<0.01
با توجه به جدول 3 روابط دو در دو بین متغیرهای تحقیق نشان داده شده است. طبق جدول بالا رابطه بین حل مشکل با عملکرد کلی خانواده (56/0-)، رابطه کنترل رفتار با عملکرد کلی خانواده (26/0-) رابطه راهبرد هیجان مدار (27/0-) و اجتنابی (54/0-) با عملکرد کلی خانواده منفی و در سطح 01/0 معنی دار می باشد، بدین معنی که می توان بیان داشت با افزایش نمرات حل مشکل، کنترل رفتار و راهبرد هیجان مدار و اجتنابی نمرات عملکرد کلی خانواده کاهش پیدا می کند ولی رابطه بین راهبرد مساله مدار عملکرد کلی خانواده (53/0) می باشد، بدین معنی که با افزایش نمرات راهبرد مسالهمدار، نمرات عملکرد کلی خانواده افزایش مییابد و برعکس. در ادامه جهت تحلیل بیشتر از آنالیز رگرسیون به روش گام به گام استفاده شد که نتایج آن در جداول پیش رو گزارش شده است.
جدول 4: رابطه عملکرد خانواده با مولفه های متغیر راهبردهای مقابلهای
متغیر پیشبین | ضریب رگرسیون | خطای معیار | tمقدار | pمقدار |
عرض از مبداء | 702/9 | 461/14 | 671/0 | 504/0 |
راهبردهای مقابلهای | 590/0 | 710/0 | 415/6 | 001/0 |
راهبرد هیجانمدار | 191/15- | 658/0 | 970/0- | 335/0 |
راهبرد اجتنابی | 465/9- | 732/0 | 901/0- | 001/0 |
راهبرد مسالهمدار | 308/0 | 343/0 | 204/3 | 002/0 |
همانگونه که درجدول 4 مشاهده می شود نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داده شده که بیانگر آن است که مولفههای راهبردهای مقابلهای هر دو 7/42 درصد از تغییرات کل عملکرد خانواده را تبیین میکنند. این نتایج تایید میکند که فرضیه اصلی پژوهش تایید شد و بین عملکرد خانواده و راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی رابطه معنادار وجود دارد.
بحث و نتیجهگیری
با توجه به اهمیت تأثیرگذاری عملکرد خانواده در ساماندهی سبکهای مقابله با فشارهای روانی در نوجوانان و جوانان، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش عملکرد خانواده بر راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی انجام شد. نتایج نشان داد که بین ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و اﺑﻌﺎد (ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ وﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر) ﺑﺎ راهبرد مسالهمدار ارﺗﺒﺎط ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد و بین ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و اﺑﻌﺎد (ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ وﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر) ﺑﺎ راهبرد هیجانمدار و راهبرد اجتنابی ارﺗﺒﺎط منفی و ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد.در واقع عملکرد خانواده توان پیشبینی راهبردهای مقابلهای در کودکان مبتلا به اضطراب جدایی را دارد.
راهبردهای مقابله مسالهمدار فعال، که مستقیماً معطوف بر منبع استرس هستند، اغلب هنگامی مفیدند که افراد تا حدی قادر به تغییر محرک استرسزا باشند. این نوع مقابله میتواند شامل مقابله پیشدستانه یا پیشگیرانه باشد، که در آن افراد سعی میکنند مشکلات را پیشبینی کرده و سپس برای جلوگیری از وقوع آنها اقدام میکنند. نوع دیگر مقابله مسالهمدار، مقابله تهاجمی است که هنگامی که شخص باید به یک محرک استرسزای غیرقابل اجتناب واکنش نشان دهد، مورد استفاده قرار میگیرد. راهبردهای متعددی در کاهش اثرات محرکهای استرسزا مؤثر هستند، از جمله آرمیدگی، حمایت اجتماعی و ورزش. راهبردهای مقابله هیجانمدار نیز در واکنش به موقعیتهای استرسزا مورد استفاده قرار میگیرند، خصوصاً در مواردی که در آن افراد تصور کنند که توانایی کمی برای اجتناب مستقیم از محرک استرسزا یا کاهش آن دارند یا تصور کنند هیچگونه توانایی در این زمینه ندارند. این نوع مقابله بر مهار واکنش به استرس متمرکز است، هرچند بر خود علت استرس تمرکز ندارد. مقابله هیجانمدار میتواند شامل فرار- اجتناب (تلاش برای اجتناب از موقعیت) و فاصله گرفتن (تلاش برای فکر نکردن راجع به مشکل) باشد. این دو نوع مقابله هیجانمدار بر اجتناب از محرک استرسزا متکی هستند- یا اجتناب جسمی و یا روانی. همچنین، مقابله هیجانمدار میتواند شامل ارزیابی مجدد مثبت (تلاش برای فکر کردن به یک موقعیت منفی به شیوه ای جدید (مثبت) یا حمایت اجتماعی باشد. هم مقابله مسالهمدار و هم هیجانمدار میتوانند راهبردهای مؤثری برای مهار استرس ناشی از یک بیماری باشند (ساندرسون، 2012). آنچه در این میان اهمیت مییابد، استفاده از راهبرد انطباقی برای افزایش عملکرد خانواده است.
هر چه اعضای خانواده به این معتقد باشند که هرچه برایشان اتفاق میافتد خارج از کنترل آنها و ناشی از عوامل بیرونی است و همچنین، اعضا بیش از حد به هم نزدیک باشند و مرزها مشخص نبوده و افراد از استقلال لازم برخوردار نباشند، در مقابل فشارهای روانی با فاصله گرفتن عاطفی از مشکل، اقدام به فرار و اجتناب کرده و برای دریافت حمایت عاطفی تلاش مینمایند. در واقع اگر بافت خانواده به صورت آسیبزا باشد به این معنی که اختلاف و تنش بین اعضای آن بسیار زیاد باشد یا بیثباتی زندگی خانوادگی و دوریهای مکرر یکی از والدین در خانواده وجود داشته باشد در این صورت فرزندان دچار سردرگمی میشوند و در مقابل فشارهای روانی سبک هیجانمدار را انتخاب میکنند یعنی به صورت هیجانی به فشارهای روانی پاسخ میدهند.
با توجه به یافتههاي پژوهش یارمحمدیان و مختاری (1394) عملکرد خانواده بر نوع انتخاب سبکهاي مقابله با فشار روانی در فرد اثرگذار است به نحوي که عملکرد خانواده آزادمنشانه، سبک مسألهمدار، عملکرد خانواده به همتنیـده، سبک هیجانمدار و عملکرد خانواده بیقید و بند، سبک اجتنابمدار را نتیجه میدهد. پروسا و پروسا[24] (2008) نیز بیان کردند افرادي که از والدین خود اجتناب میکنند معمولاً هیجانمدارانه با مشکلات برخورد میکنند. این افراد بیشتر هیجانمدارانه و از سبک فرار و دورشدن از مشکل استفاده میکنند.
در تبیین یافتههای این پژوهش میتوان گفت مرزبندي روشن و صریح در خانواده و حل تعارضات و پیوستگی اعضا، با رشد هویت و استفاده از راهبردهاي مثبت مقابله رابطه دارد و راهبردهای مقابله یک میانجی، بین رشد هویت و ساختار خانواده است. همچنین فشارهاي روانی در خانوادههاي منسجم بیشتر از خانوادههاي گسسته است و اعضاي خانوادههاي منسجم، رفتارهاي مقابلهاي بهتري را نشان میدهند. پژوهش حاضر مانند سایر پژوهشها با محدودیتهایی روبرو بود و با توجه به اینکه در شهر کرج اجرا شد و بافت فرهنگی در این زمینه میتواند تاثیرگذار باشد باید در تعمیم نتایج جانب احتیاط را رعایت کرد. متخصصان ذیربط لازم است تاثیرات متغیرهای مختلف در ارتباط با اضطراب جدایی جهت بررسی وضعیت روانشناختی و بهداشت روانی کودکان را در نظر بگیرند و از طریق بالابردن سطح توانمندی روانشناختی از جمله بکار بردن راهکارهای مناسب مقابلهای در ارتقا سلامت در زندگی آنها کمک کنند. همچنین برای افزایش گسترده تعمیمپذیری یافتهها، این پژوهش در نمونه وسیعتر و نیز در بین شهرها، مدارس، اقشار و گروههای مختلف نیز تکرار شود.
منابع
رﺣﻴﻤﻲﻧﮋاد، عباس؛ ﭘﺎ كﻧﮋاد، محسن.(1393). راﺑﻄﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و ﻧﻴﺎزﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن .ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﭘﮋوﻫﻲ، 10(37): 99-111.
ثنائي، باقر. (1396). مقياسهاي سنجش خانواده و ازدواج، مدرسه. انتشارات بعثت: تهران. چاپ سوم.
کاظمیخوبان، سیده زهرا؛ چابکی، سید عزیز. (1396). رابطه عملکرد خانواده و سبکهای هویت در دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهرکرج. مجله روانشناسی و روان پزشکی شناخت، 4(1): 26-37.
کچویی، محسن؛ فتحی آشتیانی، علی؛ عباسعلی اللهیاری، عباسعلی. (1394). نقش سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی در رفتارهای خوردن آشفته. روانشناسی سلامت، 4(1): 72-63.
قمری، محمد؛ خوشنام، امیرحسین. (1390). بررسی رابطه عملکرد خانواده اصلی و کیفیت زندگی در بین دانشجویان. فصلنامه خانواده پژوهشی، 7(27): 354-343.
یارمحمدیان احمد، مختاری الهام. (1394). رابطه عملکرد خانواده با سبکهای مقابله با فشار روانی در دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۹۱. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان،۱۴ (۹) :۷۱۳-۷۲۸
Agh S, Zia H, Irfan S. (2009). Psychological problems and family functioning as risk factors in addiction. Journal of Medical College Abbottabad; 20(3): p. 88-91.
Boysan M. (2012). Validity of the coping inventory for stressful situations-short form (CISS-21) in a non-clinical Turkish sample. Journal of Psychiatry and Neurology Sciences, 25: 101-107.
Brand S, Wilhelm FH, Kossowsky J. (2011). Children suffering from separation anxiety disorder (SAD) show increased HPA axis activity compared to healthy controls. Journal of psychiatric research, 45(4):452-9.
Calsbeek H, Rijken M, Henegouwen CPB, Dekker J. (2003). Factor structure of the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS-21) in adolescents and young adults with chronic digestive disorders: In Calsbeek H (editor). The Social Position of Adolescents and Young Adults with Chronic Digestive Disorders. Utiecht: Nivel, 83-103.
Endler NS, Parker JD. (1990). Multidimensional assessment of coping: A critical evaluation. Journal of Personality and Social Psychology, 58(5): 844–854.
Epstein NB, Baldwin LM, Bishop DS. (1983). The McMaster Family Assessment Device. Journal of Marital and Family Therapy, 9(2), 171–180.
Folkman, S. (2012). Stress: appraisal and coping. In Encyclopedia of behavioral medicine (pp. 1913-1915). Springer New York.
Folkman, S. (2013). Stress, coping, and hope. Psychological aspects of cancer, 119-127.
Herren C, In-Albon T, Schneider S. (2013). Beliefs regarding child anxiety and parenting competence in parents of children with separation anxiety disorder. Journal of behavior therapy and experimental psychiatry, 44(1):53-60.
Hill C, Waite P, Creswell C. (2016). Anxiety disorders in children and adolescents. Pediatrics and Child Health, 26(12):548-53.
Merikangas KR, He J-p, Burstein M. (2010). Lifetime prevalence of mental disorders in US adolescents: results from the National Comorbidity Survey Replication– Adolescent Supplement (NCS-A). Journal of the American Academy of Child & Adolescent Psychiatry, 49(10):980-9.
Pattnayak B, Panda M, Mohanty S. (2009). Impact of family Structure and gender bias on stress & coping styles, an empirical study. Soc Sci Int, 13 (1-2): 42-50.
Perosa SL, Perosa LM. (2008). Relationship among Minuchin’s structural family model, Identity Achievement and coping style. J Counseling Psychology, 40(4): 479-89.
Portes PR, Howell SC, Brown SH. (2011). Family functions and children’s post-divorce adjustment. Journal of Orthopsychiatry, 62(4): 613-617.
Rapee R. (2012). Anxiety disorders in children and adolescents: nature, development, treatment and prevention. In J. M. Rey (Ed.), IACAPAP textbook of child and adolescent mental health (pp. 1-19). Geneva: International Association for Child and Adolescent Psychiatry and Allied Professions.
Rutledge CM, Guardia ACL, Bluestein D. (2014). Predictors of self-efficacy for sleep in primary care. Journal of Clinical Nursing, 22(9-10): 1254-1261.
Sanderson CA. (2012). Health psychology. Wiley Global Education.
Silborn S, Zubrick S, De Maio J, Shepherad C, Greeffin J. (2006). The western Australian Aboriginal child health survey: Strengthening the capacity of Aboriginal children, families and communities. Perthicurtin University of technology and telethon institute for child health research [Online].Available:www.childhealthresearch.com.au/waachs/publications
Weersing VR, Rozenman MS, MaherBridge M, Campo JV. (2012). Anxiety, depression, and somatic distress: Developing a transdiagnostic internalizing toolbox for pediatric practice. Cognitive and behavioral practice, 19(1):68-82.
Zolog TC, Ballabriga MCJ, Bonillomartin A. (2011). Somatic complaints and symptoms of anxiety and depression in a school-based sample of preadolescents and early adolescents. Functional impairment and implications for treatment. Journal of Cognitive and Behavioral Psychotherapies. 11(2), 191–208.
The Role of Family Functioning on Coping Strategies in Children with Separation Anxiety
Abstract
The purpose of this study was to investigate the role of family functioning on coping strategies in children with separation anxiety. This research was correlational. The study population consisted of all female students who were studying in the Alborz high schools of Karaj during the academic year 2018. The sample consisted of 300 third and fourth-grade elementary school students who were selected using a multistage cluster random sampling method. In this study, the Family Assessment Device (FAD) and Coping Inventory for Stressful Situations – Short Form (CCIS-21) were used. Data were analyzed using SPSS 24 software.The results of stepwise regression analysis showed that there is a significant relationship between Family Function and Dimensions (Problem Solving and Behavior Control) have a positive and significant relationship with problem-solving strategy, and between Family Function and Dimensions (Problem Solving and Behavior Control) have a negative and significant relationship with emotion-focused strategy and avoidance strategy. In fact, family functioning can predict coping strategies in children with separation anxiety.
Keywords: Separation anxiety, Coping strategies, Family functioning, Children
[1] Rapee R.
[2] Hill C, Waite P, Creswell C.
[3] Merikangas KR, He J-p, Burstein M.
[4] Separation Anxiety Disorder
[5] Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM 5)
[6] Herren C, In-Albon T, Schneider S.
[7] Zolog TC, Ballabriga MCJ, Bonillomartin A.
[8] Brand S, Wilhelm FH, Kossowsky J.
[9] Weersing VR, Rozenman MS, MaherBridge M, Campo JV.
[10] Silborn S, Zubrick S, De Maio J, Shepherad C, Greeffin J
[11] Rutledge CM, Guardia ACL, Bluestein D.
[12] Agh S, Zia H, Irfan S.
[13] Portes PR, Howell SC, Brown SH.
[14] Pattnayak B, Panda M, Mohanty S.
[15] Folkman, S.
[16] Sanderson CA.
[17] Family Assessment Device (FAD)
[18] Epstein NB, Baldwin LM, Bishop DS.
[19] McMaster
[20] Coping Inventory For Stressful Situations – Short Form (ciss-21(
[21] Calsbeek H, Rijken M, Henegouwen CPB, Dekker J.
[22] Endler NS, Parker JD.
[23] Boysan M.
[24] Perosa SL, Perosa LM.
دیدگاهتان را بنویسید