اشتیاق و نقش آن در زندگی ما

کلمه ی اشتیاق را بارها و بارها در زندگی مون شنیدیم .وقتی خواستیم به هر شکلی در خودمون ایجادش کنیم که به خواسته هامون برسیم ، متوجه شدیم که این تلاش برای ایجاد اشتیاقِ نتیجه بخش نیست ؛ و همچنان دارد ما را دلسرد و نا امید میکند.
یکی از دلایل پیدا نکردن و ایجاد نشدن این اشتیاق که ما دائما درگیرش هستیم ، این است که ما به درستی معنی کلمه را نمیدانیم و خیلی وقت ها با کلماتی مثل عجله ، کنجکاوی و اضطراب این را اشتباه میگیریم .
گاهی وقت ها کمبود ها و نیازهایی که در زنگی مون داریم باعث پیدا شدن اشتیاق در ما میشود ؛ که ما برای غلبه به نیاز هامون یا رسیدن به خواسته هامون ، سرنخ اشتیاق را پیدا میکنیم و به سمتش میریم و قدم های درست را در جهت آن بر میداریم ؛ آن لحظه متوجه میشویم که ما داریم حرکت میکنیم ، متوجه میشیم که یک اشتیاقی در ما ایجاد شده .
اشتیاق نیروی محرک ما برای حرکت در مسیره و ادامه دادن و رسیدن به خواسته ها و هدف ها را در بر دارد .
اشتیاق مثل سوخت عمل میکند ، ما نباید اجازه بدیم در طول مسیر سوخت مون تموم بشه ، چون حرکتمان متوقف میشود.
اشتیاق ایجاد کننده ی یک احساس قوی و خوشایند درمورد خواسته هامون است .
فواید اشتیاق در انسان چیست ؟
اشتیاق مارا به یک فردی عملگرا تبدیل میکند که میداند چی میخواهد و در مسیر رسیدن به خواسته اش هرکاری میکنه ؛ این اشتیاق سوزان تا نهایت تغییر و تحول با تو همراه خواهد بود و هر روز که نتایج را میبینی (حتی کوچیک) این اشتیاق بیشتر و بیشتر و بیشتر میشود تا جایی که خودتم بخوای بایستی و ادامه ندی ، این اشتیاق سوزان تو اصلا این اجازه را به تو نمیدهد .
اشتیاق اگر در کاری که مورد علاقه ی شماست شکل بگیرد یا در مسیری که جذابیت خاصی برای تو دارد ، اتفاق بیافتد ؛ قدرت خیلی زیادی به تو میدهد و این قدرت خودش باعث میشود که تو به جایی میرسی که هیچ چیزی جلوداره مسیر و حرکت تو نیست .
این اشتیاق از درون ما سرچشمه میگیرد ، ما به طور ذاتی به بعضی از کارها اشتیاق و علاقه داریم ، که حالا در بچگی قابل شناسایی هست و یک وقت هایی حتی که بزرگتر که میشیم آن ها را شناسایی میکنیم .
سرنخ اشتیاق ها را خیلی راحت میتونیم از درونمون شناسایی کنیم ولی در مورد خواسته ها و هدف ها و مسیری که میخوایم برای تغییر و تحول خودمان انتخاب کنیم ، بهتر است که اشتیاق مربوط به این مسیر و خواسته مان را شناسایی کنیم ، بعد به نیروی اشتیاقمون قدرت بیشتری بدیم و بعد این قدرت را در مسیر لحظه به لحظه بیشتراش کنیم ؛ مثلا :
به نتیجه ی لذت بخش آن هدف یا کارمون فکر کنیم ، به دستاورد هایی که بعد از تغییر و تحول میخواهد ایجاد بشود فکر کنیم ، به نتایج حاصل از شروع ، حرکت و رسیدن فکر کنید .
این فکر کردن باعث میشود اشتیاق شعله ور بشه و قدرت بگیرد و با نیروی بسیار زیادی با ما همراه بشود و ما را به خواسته هامون برسوند .
” انسان تنبل و بی انگیزه یا بیمار است یا کار مورد علاقه اش را پیدا نکرده ” ؛ این جمله ی معروف است که ما باید هر روز این جمله را بخوانیم و متوجه بشیم که اگر تنبل و بی انگیزه هستیم به خاطر بیماریمون است یا هنوز کار مورد علاقه مون را پیدا نکردیم ، پس از همین الان شروع کن ؛ اول خواسته ها و هدفت را شناسایی کن ، بعد خودت را بررسی کن ، ببین چیزی هست که دوستش داری و میتونی برای رسیدن بهش اشتیاق داشته باشی ؟
بعد شروع کن به دیدن نتایج لذت بخشی که قرار خودت رقم بزنی .
شروع کن به حرکت کردن ، لحظه به لحظه اجازه بده مشتاق تر بشی و تا رسیدن به هدفت پیش برو .
تحول واقعی با همین روشی که توضیح دادم برای ما ایجاد میشود ؛ اشتیاق شدید نه تنها فرصت های مورد نیاز خود را بلکه استعداد های مورد نیازش را هم ایجاد میکند .
مسئله خیلی مهم در اشتیاق که باید به آن دقت کنیم این است که اشتیاق مثل یک موتور حرکتی برای ما میماند ؛ به شرط اینکه آن مسئله ای که برای آن میخواهیم مشتاق تر به نظر برسیم و یا مشتاق تر عمل کنیم را خوب در ذهنمان هلاجی کرده باشیم و بدانیم چی هستش ؟ آیا آن هدفی که ما نیاز داریم برای آن مشتاق باشیم و اشتیاق داشته باشیم دقیقا همان خواستمون هستش ؟
آیا مغایرت داره با خواستهامون ؟
یعنی به خاطر اینکه تایید دیگران را بگیریم ، به خاطر اینکه دستاورد هامون را بتوانیم در یک ویترین زیبا به نمایش بزاریم ؛ داریم انجامش میدیم و فکر میکنیم که اشتیاق داریم یا اینکه نه واقعا چیزی که میخوایم و برای آن مشتاقیم دقیقا همان چیزی است که با تمام وجودمان دوست داریم بهش برسیم .
خیلی ها در مسیر تحصیلی مشتاق به نظر میرسن ولی یک جایی احساس میکنن خسته شدن و خیلی دلشون نمیخواد ادامه بدن ؛ یکسری ها در بعضی از شغل ها و بیزینس ها این اتفاق براشون میفتد ، از یک جایی به بعد احساس خستگی و درماندگی میکنن ، احساس میکنن تمایلی به ادامه دادن ندارن ، احساس میکنن که نیاز به استراحت دارن و بعضی ها نیاز دارن که از آن کار خارج بشن یا دنبال بهانه های مختلفی میگردن که آن ها را برای خودشان بزرگ کنن تا اضطرابشان بالا نرود و بتوانند راحت از آن چیزی که دوستش ندارن فاصله بگیرن .
ما باید خوب بررسی کنیم و ببینیم که درمورد چه انتخابی این اشتیاق میتواند نه تنها ما را خسته نکند بلکه یک موتور حرکت دائمی در بدن ما روشن کند که ما دیگر هیچ شب و روزی برامون معنای خستگی نداشته باشد و هیچ غذا نخوردن یا ضعف داشتن یا رنج کشیدن ؛ این ها را اصلا متوجه نشیم ، نه اینکه وجود نداشته باشن “دقت کنید که درد ، رنج ، خستگی ، گرسنگی ، خوابی در مسیر هست ولی اشتیاق باعث میشود که ما متوجه ی حضور این ها نمیشویم”
و بلعکس آن هایی که مشتاق نیستند و اشتیاقی وجود ندارد و صرفا تمایلات دیگران یا نظر دیگران یا فشار های خانواده و اطرافیان به آن سمت هدایت شان کرده ؛ دقیقا همین رنج و درد و خستگی و گرسنگی و بیخوابی خیلی براشون اغراق آمیز میشود ، خیلی براشون بزرگ میشود و یگ وقت هایی احساس میکنن الکی همیشه مریض اند و جسمشان مشکل دارد ، همیشه یک اتفاقی دارد براشون میفتد که خوشایند نیست یا احساس میکنن آدم های بد شانسی اند یا هر چیزی را که نشانه میگیرن یا هر هدف را که دنبال میکنن به شکست منجر میشود ؛ این به خاطر این است که ما داریم در آن مسیر کشیده میشویم و حرکت نمیکنیم و ما اشتیاق نداریم ؛ اگر اشتیاق داشته باشیم و اگر با قدم های خودمان حرکت کنیم باعث میشود که ما مستمر باشیم ، متوجه ی رنج ها و درد ها نشیم ، آنقدر ادامه بدیم کم نیاریم ، جا نزنیم ، کوتاه نیایم ، خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم و در نهایت به خواستمان برسیم .
اشتیاق و عشق در راستای هم :
اشتیاق باعث میشود که ما عاشق مسیرمون میشیم ؛ یعنی خود اشتیاق ، عشق به همراه دارد .
شما فرض کنید که یک نفر را دوستش دارید ، یک رابطه ی عاطفی یا ازدواجی که آن طرف را خیلی دوست دارید ؛ چقدر مشتاقید که هر لحظه ببینیدش ؟ چقدر به خطر اینکه آن رابطه را حفظ کنید تلاش میکنید ؟ اگر ساعت ها شما به خاطر آن آدم کار های سخت انجام بدید و توجه نمیشید .
یک خاطره ای الان یادم آمد از سال ها پیش که مادر یکی از دوستانمان تعریف میکرد که ۱۶ ساعت پای یک پنجره ای میایستاده که آن همسرش (آن آقا آن موقع فرد مورد علاقه اش بوده) از زیر آن پنجره رد بشود که آن ثانیه را از دست ندهد و متوجه نمیشد که ۱۶ ساعت سرپا است . یا ما یک وقت هایی آنقدر گرسنه میمانیم که با آن فردی که دوست داریم ، بریم غذا بخوریم یا یک وقت هایی بیدار میمانیم برای اینکه ساعت ها با آن آدم چت کنیم و حرف بزنیم ؛ خوب اینها چیه ؟ … اشتیاقه
درست است که عشق وجود دارد ولی کنار عشق معمولا واژه ی اشتیاق وجود دارد که موتور حرکتی ما را روشن نگه میدارد .
حالا میتونیم این را بیاریم توی بیزینسمون ، میتونیم بیاریم توی مسیر خواسته هامون ، توی هدف هامون وقتی عاشقیم ، وقتی انتخابمون درست است بر اساس محتوا درون مون است بر اساس آن خواسته هایی که با ما همخوانی دارد ما عاشقیم .
عاشق آن موضوعیم ، عاشق ادامه دادن آن هستیم و اشتیاق هر روز بیشتر و بیشتر و بیشتر میشود
“براتون عشق و اشتیاق را در کنار هم آرزو میکنم”
دیدگاهتان را بنویسید