زندگی زوجین مبتلا به وسواس

ﭼﻜﻴﺪه
هدف پژوهش حاضر با تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر عادات زندگی زوجین مبتلا به وسواس انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین (با تشخیص وسواس) مراجعهکننده، به کلینیک پویا کرج در سال 1398 بود. در پژوهش حاضر، جهت انجام نمونهگیری، تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکتکنندگان با پرسشنامه ارزيابي عادات زندگي فوگیرولاس، نوریو و لپاگ (2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکتکنندگان گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارت حل مسئله قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد بین گروهها آزمایش و کنترل در ترکیب خطی متغییرهای وابسته تفاوت معنیداری وجود دارد. با توجه به اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله ارتقا عادات زندگی در زوجین مبتلا به وسواس، میتوان در قالب برنامههای درمانی به طور کاربردی از این روش درمانی در زوجدرمانی استفاده کرد.
کلمات کلیدی: مهارت حل مساله، عادات زندگی، زوجین مبتلا به وسواس
Problem Solving Training on the Living Habits of Obsessive-Compulsive Couples
Abstract:
The purpose of this study was to determine the effectiveness of problem-solving skills training on the life habits of couples with obsessive-compulsive disorder. The statistical population of this study included all couples (with the obsessive-compulsive disorder) referring to Dynamic Karaj Clinic in 1398. In the present study, 30 individuals were selected by convenience sampling and replaced in two experimental and control groups. Participants were assessed using the life habits questionnaire (LIFE-H) (2005). Then, the participants in the experimental group were trained in problem-solving skills for 8 sessions of one hour and the control group did not receive any training. Data were analyzed using analysis of covariance. The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the linear combination of the dependent variables. Due to the effectiveness of problem-solving training in life skills promotion in couples with obsessive-compulsive disorder, it is possible to use this therapy in couple’s therapy as a treatment plan.
Keywords: Problem Solving Skills, Life Habits, obsessive-compulsive Couples
مقدمه
ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار میرود و هدفها و نیازهای بیشماری را تأمین میکند. از جمله مهمترین اهداف ازدواج میتوان نیل به آرامش، تأمین نیازهای جنسی، بقای نسل، تکامل فردی و اجتماعی، سلامت و امنیت فردی و اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی- اجتماعی را نام برد. درواقع ازدواج سنگبنای خانواده است (قاسمی، عزیزی و اسماعیلی، 1396).
هر کدام از زوجین نقش بسیار مهمی در داشتن زندگی سالم دارند که وجود یک اختلال روانی میتواند سلامت روان هر یک را تحت تأثیر قرار دهد (لوکاس ، 2013).
یکی از اختلالات روانی شایع اختلال وسواس فکری- عملی است. این اختلال، اختلالی مزمن و ناتوانکننده است که به وسیله افکاری تکرای و مقاوم، اجبارها و رفتارهای تکراری مشخص میشود. اکثر افراد مبتلا، هر دو علائم وسواسهای فکری و عملی را با هم دارند. اینها اموری لذتبخش یا ارادی نیستند، بلکه سرزده و ناخواسته هستند و در اکثر افراد نگرانی و اضطراب ایجاد میکنند. افراد تلاش میکنند که این وسوسهها را نادیده بگیرند و یا آنها را سرکوب کنند، یا با فکر یا عمل دیگری آنها را خنثی کنند (گنجی، 1392).
افکار وسواسی صرفاً نگرانیهایی به خاطر مشکلات زندگی نیستند. بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی از غیرمنطقی بودن وسواسهایش آگاهی دارد و این وسواسهای فکری یا عملی را خودناهمخوان مییابد (کاپلان و سادوک و روئیز ، ترجمه رضاعی، 2015).
طبق آمارهای منتشرشده اختلال وسواس فکری- عملی چهارمین اختلال شایع روانی بوده و پس از هراس، اختلالات مرتبط با مواد و اختلال افسردگی اساسی، شایعترین اختلال روانی محسوب میشود (سادوک و سادوک، ترجمه پور افکاری، 1390).
وجود وسواسهای فکری- عملی عملکردهای مختلف زندگی را از جمله روابط زناشویی و خانوادگی را دچار اختلال میکند و بر روی سبک زندگی و عادات روزمره زوجین اثرگذار است. عادات زندگی در واقع، فعالیتهای روزمره (خوردن، ارتباط با دیگران، حرکت کردن) و نقشهای اجتماعی (مدرسه و دانشگاه رفتن، سرکار رفتن، مشارکت در روابط اجتماعی) هستند که به فرد امکان زنده ماندن و دستیابی به پتانسیلهایش را در جامعه میدهند. انجام عادات زندگی به سن فرد، انتظارات پیرامونش و عوامل فرهنگی وابسته است (فوگیرولاس، نوریو و لپاگ ، 2004).
عادات زندگی، به مجموعه تقریبا هماهنگی از تمامی رفتارها و کنشهائی که یک فرد در طول زندگی روزمره که از خود نشان میدهد و نمودی از جهت گیریها وعادات روزانه است که با شکلگیری فرهنگ مردم رابطه نزدیکی دارد. بنابراین، میتوان شناخت لازم در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت عادات زندگی آن جامعه به دست آورد. البته باید به روند جهانی شدن و سایبری شدن ارتباطات که افراد را به سوی فرهنگ مصرفی هدایت میکنند نیز توجه کرد (منوچهرآبادي، هاشمي و حصاري، ۱۳۹۰).
در تبیین و تعریف مفهوم عادات زندگی میتوان چنین عنوان داشت که عادات زندگی حاصل ترکیب انگیزهها، خصیصهها، علایق و ارزشهائی است که در رفتار یک شخص نمایان میگردد.
باید تاکید کرد که امروزه همه ما نه فقط از شیوههای زندگی معینی پیروی میکنیم، بلکه به تعبیری دیگر که اهمیت زیادی دارد، ناچار به این پیروی هستیم. در حقیقت، ما انتخاب دیگری جز گزینش نداریم. لذا بر این اساس، شیوه زندگی را میتوان به مجموعهای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیرکرد که فرد آنها را به کار میگیرد. زیرا نه فقط نیازهای جاری او را بر میآورند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران متجسم میسازد (گیدنز ، ترجمه موفقیان، 1393).
انجام مداخلات روانشناختی برای بالا بردن کيفيت زندگی و عادات روزمره زوجین از ضروريات میباشد. آموزش مهارتهای زندگی در ايجاد و افزايش توانمندیهای افراد بسيار مفيد است. از جمله مهمترين اين مهارتها، مهارت حل مسئله میباشد. بهطوریکه گفته میشود، شناخت و کاربرد مهارت حل مسئله پيش نياز سلامت روان و سازگاری رفتاری است (سوراکا و رومبرگ ، 2014). آموزش حل مسئله، روشی درمانی است که درآن فرد میآموزد تا از مجموعه مهارتهای شناختی مؤثر خود برای کنارآمدن با موقعيتهای بينفردی مسئلهآفرين استفاده کند (شکوهی یکتا و پرند، 1393).
در واقع مهارت حل مساله به فرایند شناختی-رفتاری ابتکاری فرد اطلاق میشود که بوسیله آن فرد میخواهد راهبردهای موثر و سازگارانه مقابلهای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند. به عبارت دیگر حل مساله یک راهبرد مقابله مهمی است که توانایی پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی و نشانهشناسی روانی را کاهش میدهد (عرب و خواجونخوشلی، 1395). بنابراين، تقويت اين مهارت در افراد با بيماری وسواس حائز اهميت است. اعتقاد بر اين است که گروه درمانی ، در بيشتر اختلالات روانی اثربخشتر است؛ زيرا گروه درمانی فرايندی است که باعث رشد بينش و بصيرت فرد میشود.
بيماران، در گروه احساس قدرت میکنند و اعتماد به نفسشان بالا میرود (یوسفی، غرضی و گردان شکن، 1391). با توجه به مطالب ارائه شده هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مهارت حل مسئله بر عادات زندگی زوجین مبتلا به وسواس میباشد.
روش برطرف کردن زندگی زوجین مبتلا به وسواس :
پژوهش حاضر يك پژوهش نيمه آزمايشي، از نوع پيشآزمون ـ پسآزمون با گروه كنترل و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین (با تشخیص وسواس) مراجعهکننده، به کلینیک پویا کرج در سال 1398 بود. برای انتخاب آزمودنیها از روش نمونهگیری دردسترس استفاده میشود. نمونه مورد مطالعه به حجم 30 نفر (زوجین مبتلا به وسواس)، خواهد بود که این آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) 15 نفری قرار میگیرند.
پرسشنامه ارزيابي عادات زندگي : این پرسشنامه توسط فوگیرولاس، نوریو و لپاگ با هدف ارزیابی فعالیتهای روزانه و نقشهای اجتماعی ساخته شد. سه نسخه ازاين پرسشنامه در سالهاي (1998، 1995، 1993) به چاپ رسیده است. نسخه سوم پس از سه بار بازبيني در سال (2005) درقالب دو فرم كوتاه و بلند ارائه شده است. فرم بلند شامل 240 آيتم و فرم كوتاه آن 77 آيتم دارد كه فعاليتهاي روزانه زندگي و نقشهاي اجتماعي را در 12 طبقه ميسنجد. پرسشنامه ارزيابي عادات زندگي به دو دسته كلي فعاليتهاي روازنه و نقشهاي اجتماعي طبقهبندي ميشود كه هر كدام از اين موارد شش زيرمقیاس دارد. فعالیت روزانه شامل: تغذیه (4 گویه)، تندرستی (4 گویه)، مراقبت شخصی (8 گویه)، ارتباط (8 گویه)، انجام کارهای منزل (8 گویه)، تحریک (5 گویه) و نقهای اجتماعی شامل: مسئولیتها (8 گویه)،روابط بین فردی (7 گویه)، زندگی اجتماعی (8 گویه)، آموزش (2 گویه)، اشتغال (8 گویه) و تفریح (7 گویه) است. نمرهگذاری آن لیکرت 9 درجه است.
بیولیو و همکاران (2005) روایی درونی پرسشنامه را 72/0 و پایایی را با استفاده از آلفای کرونباخ برای برای فعالیتهای روزانه 76/0 و برای نقش های اجتماعی 78/0 و برای کل پرسشنامه 82/0 بیان کردند. در روايي محتوايي توسط نوری و همکاران (1393) براي نمره كل پرسشنامه ارزيابي عادات زندگي برابر با 88/0 بود و تمامی گویهها نمره قابل قبول یعنی بالای 49/0 را کسب کردند. پایایی آزمون برای فعالیتهای روزانه 78/0 و برای نقشهای اجتماعی 78/0 و برای کل پرسشنامه 80/0 محاسبه شد.
پروتکل آموزشی مهارت حل مساله:
جلسات آموزشی و تمرینهای عملی آن بر اساس الگوی گلدفرید و دزوریا (1990)، انجام شد جلسات شامل مراحل: جهتگیری کلی، تعریف و صورتبندی مسئله، تولید راهحلهای مختلف، تصمیمگیری در مورد انتخاب راهحل، اجرای راهحل و بازبینی است، طراحی و در 8 جلسه 60 دقیقهای به مدت 8 هفته تنظیم شده بود و به صورت گروهی اجرا شد. فهرست برنامه آموزشی مهارت حل مسئله.
جلسه اول:
شروع- معرفی اعضاء گروه-دعوت به صحبت آزاد- آشنایی شرکتکنندگان با پژوهشگر و فراهم کردن زمینه ی درک و تفاهم متقابل و بیان انتظارات پژوهشگر از شرکتکنندگان- تکمیل پرسشنامهها (اجرای پیش آزمون)
جلسه دوم:
انتخاب رویکرد صحیح نسبت به مسئله، اهمیت این مرحله در جایگاه اولین گام در حل مسئله در ابعاد شناختی و هیجانی قابل توجه است. استفاده از روش تفکر – توقف.
جلسه سوم:
تعریف دقیق مسئله یا مشکل، هدف از این آزمایش اولویت بندی مسائل برای مشخص شدن مسائل اصلی و کنار گذاردن مسائل کم اهمیت تر و غیر مرتبط است و مشخص شدن هدف یا اهدافی که قابل دسترس هستند.
جلسه چهارم:
یافتن راه حل های متعدد بدون ارزیابی آنها؛ پس از مشخص شدن مسئله اصلی با استفاده از روش بارش ذهنی.
جلسه پنجم:
ارزیابی و انتخاب راه حل ها و الویت بندی آنها (استفاده از تکنیک دو ستونی)
جلسه ششم:
در این مرحله، طبق الگوی حل مسئله چند نمونه از مشکالت افراد حاضر در کالس تشریح شد و آزمودنیها تشویق شدند به ارزیابی راه حل های پیشنهادی خود در خصوص مشکالت بپردازند.
جلسه هفتم:
اجرای راه حل و باز بینی آن، در این مرحله به شرکتکنندگان آموزش داده شد که بهترین راه حل شناسایی شده، اجرا شود. در صورت موفقیت به خودشان تقویت و پاداش و در صورت عدم موفقیت مراحل بازبینی شده تا مشخص شود اشکال در کدام مرحله بوده است.
جلسه هشتم:
مشاهده نتایج حاصله از اجرا و ارزشیابی
یافتهها:
ویژگیهای جمعیتشناختی شرکت کنندگان (سن، تحصیلات، جنسیت) به تفکیک دو گروه در جدول (1) ارائه شده است.
جدول 1: فراوانی سن و وضعیت تحصیلات به تفکیک دو گروه
وضعیت تحصیلات |
گروه آزمایش | کنترل | ||||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | |||
دیپلم | 5 | 3/33 | 5 | 3/33 | ||
فوق دیپلم | 7 | 7/46 | 8 | 3/53 | ||
لیسانس | 3 | 0/20 | 2 | 3/13 | ||
سن | ||||||
25 تا 30 سال | 6 | 0/40 | 2 | 3/13 | ||
31-35 سال | 4 | 7/26 | 6 | 0/40 | ||
36-40 سال | 5 | 3/33 | 4 | 7/26 | ||
41-45 سال | 0 | 0 | 3 | 0/20 | ||
جنسیت | ||||||
زن | 11 | 3/73 | 9 | 0/60 | ||
مرد | 4 | 7/26 | 6 | 0/40 |
نتایج آماره شاپیروویلک به تفکیک گروههای مختلف نشان داد که، میتوان با اطمینان گفت توزیع نمرهها نرمال (بهنجار) بوده و میتوان از آمار پارامتریک برای آزمون فرضیه استفاده کرد.
جدول 2: نتایج تحليل واريانس چند متغیری در مقايسه اثر اجرای متغیر مستقل بر عادات زندگی
عادادت زندگی | لامبدای ویلکز | F | درجات آزادی | سطح معناداری | 2 η |
تندرستی | 605/0 | 858/5 | 82 و 4 | 001/0 | 222/0 |
مراقبت شخصی | 616/0 | 627/5 | 82 و 4 | 001/0 | 215/0 |
ارتباط | 734/0 | 434/3 | 82 و 4 | 012/0 | 143/0 |
انجام کارهای منزل | 889/0 | 242/1 | 82 و 4 | 299/0 | 057/0 |
تحرک | 751/0 | 151/3 | 82 و 4 | 018/0 | 133/0 |
مسئولیت ها | 717/0 | 718/3 | 82 و 4 | 009/0 | 154/0 |
روابط بین فردی | 770/0 | 865/2 | 82 و 4 | 028/0 | 123/0 |
زندگی اجتماعی | 744/0 | 274/3 | 82 و 4 | 015/0 | 138/0 |
تفریح | 775/0 | 791/2 | 82 و 4 | 032/0 | 120/0 |
منطبق بر جدول 2 نتیجه تحلیل واریانس چند متغیری نشان میدهد که اثر تعاملی گروه × زمان بر مؤلفهها در سطح 05/0 معنادار است.
جدول 3: نتایج تحلیل کواریانس در تبیین اثر متغیر مستقل بر عادات زندگی
عادات زندگی | مجموع مجذورات | مجموع مجذورات خطا | درجه آزادی | F | سطح معناداری | 2 h |
تندرستی | 21/42 | 82/255 | 15/64 و 06/3 | 47/3 | 021/0 | 142/0 |
مراقبت شخصی | 57/141 | 60/553 | 84 و 4 | 39/5 | 001/0 | 204/0 |
ارتباط | 34/120 | 11/693 | 81/72 و 47/3 | 65/3 | 012/0 | 148/0 |
انجام کارهای منزل | 43/42 | 50/660 | 84 و 4 | 35/1 | 259/0 | 060/0 |
تحرک | 96/127 | 51/689 | 84 و 4 | 90/3 | 006/0 | 157/0 |
مسئولیت ها | 56/132 | 3/740 | 84 و 4 | 76/3 | 009/0 | 152/0 |
روابط بین فردی | 78/103 | 58/664 | 84 و 4 | 28/3 | 015/0 | 135/0 |
زندگی اجتماعی | 44/124 | 04/826 | 84 و 4 | 16/3 | 018/0 | 131/0 |
تفریح | 36/113 | 36/730 | 84 و 4 | 26/3 | 016/0 | 134/0 |
. نتایج جدول 3 نشان داد که در آموزش گروهی مهارت حل مساله؛ میانگین مؤلفههای تندرستی، مراقبت شخصی، ارتباط، تحرک، مسئولیتها، روابط بین فردی، زندگی اجتماعی و تفریح عادات زندگی در مرحله پس آزمون در مقایسه با مرحله پیش آزمون افزایش یافته و تغییر ایجاد شده در مرحله پیگیری همچنان پایدار مانده است. بر این اساس نتیجه گیری شد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤلفههای تندرستی، مراقبت شخصی، ارتباط، تحرک، مسئولیت ها، روابط بین فردی، زندگی اجتماعی و تفریح عادات زندگی را در زوجین مبتلا به وسواس بهبود می بخشد.
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر عادات زندگی زوجین مبتلا به وسواس صورت گرفت. نتايج پژوهش، نشان داد مهارت حل مسئله گروهی بهصورت معنیداری باعث ارتقا ابعاد عادات روزمره شامل، تندرستی، مراقبت شخصی، ارتباط، تحرک، مسئولیتها، روابط بینفردی، زندگی اجتماعی و تفریح عادات زندگی در زوجین مبتلا به وسواس گرديد و تغییر ایجاد شده در مرحله پیگیری همچنان پایدار مانده است.
يافتههای پژوهش حاضر با نتايج پژوهش فرناندرز و بارون (2011) همسو میباشد.
همچنين در اين رابطه براون ورايان (2013) به اين نتيجه رسيدند مهارت حل مسئله، نه تنها سبب کاهش علائم اضطراب و افسردگی میشود؛ بلكه موجب افزايش کيفيت زندگی و بهزيستی روانی افراد میگردد که خود اين عامل ميزان عود را بيماران کاهش میدهد (ایمل، بلادویندگ، بونز و مککون ، 2018)
در تبيين اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله به شيوه گروهی نشان دادند که اثرات درمانی مهارت حل مسئله در فرايندهای گروهی به وسيله عوامل مربوط به گروه افزايش میيابد و لذا پيامدهای درمانی بيشتری تحت تأثير قرار میگيرند. گروه درمانی، نه تنها باعث از بين رفتن اين احساسات منفی میشود؛ بلكه باعث آرامش و توسعه روابط آنها میشود که کاربرد اين روش به لحاظ بالينی سودمند و اثربخش میباشد (رمپلو ، 2017).
عادات روزمره تحت عنوان تمام رفتارهایی که تحت کنترل شخص هستند یا بر خطرات بهداشتی فرد تاثیر میگذارند، تعریف میشود. یکی از راه های افزایش ارتقا عادات روزمره آموزش مهارتهای زندگی از جمله حل مساله است. مهارت حل مساله به فرایند شناختی-رفتاری ابتکاری فرد اطلاق میشود که بوسیله آن فرد میخواهد راهبردهای موثر و سازگارانه مقابله ای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند.
به عبارت دیگر حل مساله یک راهبرد مقابله مهمی است که توانایی پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی و نشانهشناسی روانی را کاهش میدهد. عرب و همکاران (1395) نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر کیفیت زندگی زنان تاثیر بسزایی داشت و پژوهش یاسری و همکاران (1395) با آموزش مهارتهای زندگی بر زنان سرپرست خانوار نشان دادند که فراگیری مهارتهاي زندگي در افزايش كيفيت زندگي شركتكنندگان گروه آزمايش تاثير معنيداري داشته است. پژوهشهای یاد شده هم جهت با پژوهش حاضر در تائید این فرضیه بوده است که آموزش مهارت حل مسئله ارتقا عادات روزمره تاثیرگذار است.
در ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎي ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ باید بیان کرد که در دنیای امروز افراد زیادی وجود دارند که از لحاظ عادات روزمره زندگی وضعیت نامناسبی دارند و شاید اغلب آنها نیز از وضعیت غیرطبیعی خود آگاه نیستند و حتی به آن اهمیت نمیدهند، در این میان میتوان به زوجین مبتلا به وسواس اشاره کرد.
از طرفی، مهارت حل مسئله بهعنوان يک راهبرد شناختی- رفتاری، هم بر جنبههای شناختی و هم رفتاری تأکيد دارد و همچون سپری در برابر وقايع منفی عمل می کند (30) بنابراین آموزش روش حل مسئله، آن هم بهصورت گروهی، مهارتهای شناختی همچون مشاهده، مقايسه، سازماندهی اطلاعات، تعيين و کنترل متغيرها، تدوين فرضيهها، تحليل، استنباط، ارزشيابی و قضاوت تقويت میگردد (30).
زوجین ياد میگيرند به جای گرفتن تصميمات تكانشی و اجتنابی، يک تصميم قاطع گرفته و با بازبينی مكرر مسير طی شده، نقاط ضعف و قوت خود را شناسايی نموده و در صورت برخورد با موانع، راههای ديگر را نيز امتحان نمايد. با استفاده از مهارتهای حل مسئله تشخيص مشكل، ارزيابی موقعيت و مدنظر قرار دادن اهداف، جست و جوی گزينهها، انتخاب بهترين گزينه برای عمل، عملی کردن تصميم اتخاذ شده میتواند از طرف بيمار به بهترين شكل صورت گيرد (32).
اين پژوهش دارای محدوديتهايی بود که يكی مربوط به استفاده از ابزارهای خود گزارشی است. اين ابزارها دارای مشكلات ذاتی (خطای اندازهگيری، عدم خويشتننگری و …) است.
محدوديت ديگر مربوط به عدم کنترل عوامل زمينهای و فردی است. اين احتمال وجود دارد که شرکتکنندگان به دليل بعضی از عوامل زمينهای اثر برنامه را بيش برآورد کرده باشند. يک فرض احتمالی ديگر آن است که افراد به دليل تمايل فردی، خوشبينی و عواملی نظاير آن اثر برنامه را بيش برآورد کرده باشند. پيشنهاد میشود در مطالعات آتی برای کنترل اثر انتظار، برنامههای شبه درمان (برنامه پلاسيبو) روی گروه کنترل اجرا شود. همچنين، از نمونههايی با حجم بزرگتر برای دستيابی به اندازه اثر واقعی درمان استفاده شود.برای اشنایی با خودشناسی کافیست این مقاله از سایت را مطالعه نمایید .
منابع:
سادوک، بنجامین؛ سادوک، ویرجینا؛ روئیز، پدرو. (2015). خلاصه روان پزشکی کاپلان و سادوک علوم رفتاری/ روان پزشکی بالینی، جلد سوم، ویراست یازدهم. ترجمه فرزین رضاعی. (1397). تهران: ارجمند. چاپ چهارم.
سادوک، بنجامین؛ سادوک، ویرجینا. (2007). چکیده روانپزشکی بالینی. ترجمه: پورافکاری، نصراله. (1390). شهراشوب: تهران.
شکوهی یکتا، محسن؛ پرند، اکرم. (1393). اثربخشی آموزش روش حل مسئله بر روابط خانوادگی و شغلی کارمندان. فصلنامه روانشناسی تحلیلی – شناختی، 5(21): 69-59
عرب، زهرا؛ خواجونخوشلی، افسانه. (1395). اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت حمایت موسسه های خیریه شهر تهران. دومین کنفرانس بین المللی علوم انسانی با رویکرد بومی – اسلامی و با تاکید بر پژوهش های نوین، 4(6): 34-27.
قاسمی، سیمین؛ عزیزی، آرمان؛اسماعیلی، نوشین. (1396). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش با درمان شناختی- رفتاری بر رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری. سلامت جامعه، 11(2)، 67-59.
گنجی، حمزه. (1392). آسیبشناسی روانی. تهران: ساوالان.
گیدنز، آنتونی. (1938). تجدد و تشخص در جامعه جدید. ترجمه ناصر موفقیان. (1393). تهران: نشر نی، چاپ نهم.
منوچهرآبادي، افشين؛ هاشمي، محمود؛ حصاري؛ فرهاد. (۱۳۹۰). بررسي تأثير پايگاه اجتماعي- اقتصادي خانواده بر سبک زندگي. همايش ملي صنايع فرهنگي و توسعة پايدار، دانشگاه آزاد اسلامي واحد کرمانشاه.
نوری ممبینی، نسیبه؛ مصلی نژاد، زهرا؛ رصافیانی، مهدی؛ افشار، سارا؛ بخشی، عنیت اله. (1393). روايي و پايايي نسخه فارسي پرسشنامه ارزيابي عادات زندگي براي افراد سالمند. پژوهش در علوم توانبخشي، 11(1): 16-11.
یاسری رضاپور، میزصالح؛ فلاح، محسنی؛ صابری، مصطفی. (1395). بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان. مجله زن و جامعه، 1(5): 45-40.
یوسفی، علی رضا؛ غرضی، فاطمه؛ گردان شکن، مریم. (1391). تأثیر آموزش حل مسأله بر خودکارامدی و خودکارامدی ادراک شده در نوجوانان. ویژه نامه سلامت روان، 10(6): 421-430.
Brown K, Ryan R. (2018). The benefits of being present: Mindfulness and its role in psychological wellbeing. J Personal & Soc Psychol 2003; 84: 822-848.
D’zurilla TJ, Gold fried MR. Problem -solving and behavior modification. Journal of Abnormal Psychology 1971; 78: 101-126.
Fernandez O, Baumstarck–Barrau K, Simeoni MC Auquier P. (2011). Patient characteristics and determinants of quality of life in an international population with multiple sclerosis: Assessment using the MusiQol and SF-36 questionnairs with psoriasis. Br J Psychol, 5(6): 71-82.
Fougeyrollas P, Noreau L, Lepage C. (2004). Assessment of life habit. Canada: Wilfrid-Hamel, local F-117.4.
Imel Z, Baldwing S, Bouns K, Maccoon D. Beyond the individual: Group effects in mindfulness-based stress reduction. Psychotherapy Research, 18(3): 735-742.
Lucas RE. (2013). Reexamining adaptation and the set point model of happiness: Reaction change in marital status. Journal of Personality and Social Psychology, 84(3), 527-539.
Rampello A, Franceschini M, Piepoli M, Antenucci R, Lenti G, Olivieri D. (2017). Effect of aerobic training on walking capacity and maximal exercise tolerance in patients with multiple sclerosis: A randomized crossover controlled study. Physical Therapy, 87 (5): 545-55.
Surakka J, Romberg A. (2014). Effects of aerobic and strength exercise on motor fatigue in men and women with multiple sclerosis: a randomized controlled trial. Clin Rehabil, 18(1): 737-46.
: نویسنده
دکتر سارا عرب یکی ازبهترین روانشناسان بالینی شهر تهران دارای سابقه بیش از 1890+ ساعت مشاوره برای دریافت مشاوره با دکتر ساراعرب کافیست با مرکز مشاوره دکتر ساراعرب در تماس باشید .
دیدگاهتان را بنویسید